English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1780 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
payees U دریافت کننده
payee U دریافت کننده
recipient U دریافت کننده
recipients U دریافت کننده
getter U دریافت کننده
receiver U دریافت کننده
receivers U دریافت کننده
payees U دریافت کننده وجه
outed U دریافت کننده سرویس
consignee U دریافت کننده محموله
payees U دریافت کننده پول
out- U دریافت کننده سرویس
out U دریافت کننده سرویس
payee U دریافت کننده پول
payee U دریافت کننده وجه
hand out U حریف دریافت کننده سرویس
pass reciever U دریافت کننده مجاز پاس
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
cut block U سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
suicide pass U پاس به دریافت کننده از پشت سرش
hitch U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitches U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitching U کامل کردن پاس به دریافت کننده
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcasts U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
goes U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
go U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
primary reciever U دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
answers U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answering U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
hitch U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
floods U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flood U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
hitching U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitches U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitched U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
high frequency amplifier U تقویت کننده فرکانس بالا
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
combat jump U پرش با چتر درمنطقه دشمن
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
logo U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
positive true logic U یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
touchdown U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdowns U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
sentience U دریافت
percipience U دریافت
apperception U دریافت
mental perception U دریافت
receiving U دریافت
collections U دریافت
synecdoche U هم دریافت
receipt U دریافت
receipts U دریافت
inception U دریافت
sensing U دریافت
delivery U دریافت
deliveries U دریافت
collection U دریافت
comprehension U دریافت
comprehensions U دریافت
reception U دریافت
receptions U دریافت
transmission/reception of messages U دریافت
apprehensions U دریافت
apprehension U دریافت
discernment U دریافت
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
draws U دریافت کردن
recovers U دریافت کردن
receive U دریافت کردن
draw U دریافت کردن
reception U دریافت پذیرش
recipient U دریافت کنندگان
pick up <idiom> U دریافت کردن
recover U دریافت کردن
come into <idiom> U دریافت کردن
pull down U دریافت کردن
recovering U دریافت کردن
receives U دریافت کردن
hear from <idiom> U دریافت نامه
catcher's side U سمت دریافت
recieve U دریافت کردن
receptions U دریافت پذیرش
recipients U دریافت کنندگان
perceptions U دریافت احساس
long distance reception U دریافت دور
perception U دریافت احساس
acquiring U دریافت کردن
acquires U دریافت کردن
recieve only U دریافت محض
receiver U متصدی دریافت
answer/originate U دریافت / ارسال
collection of goods U دریافت کالا
receivers U متصدی دریافت
percept U دریافت ادراکی
handshaking U آماده دریافت
receivable U دریافت کردنی
collecting main U شبکه دریافت
collecting of the current U دریافت جریان
acquire U دریافت کردن
recipiency U قوه دریافت
audio reception U دریافت صوتی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
deferred income U پیش دریافت درامد
mail call U دریافت نامه از پستخانه
goods received note U برگه دریافت کالا
sinks U دریافت انتهای خط ارتباتی
intuitions U کشف دریافت ناگهانی
intuition U کشف دریافت ناگهانی
receipt U دریافت رسید دادن
bills receivable U براتهای دریافت کردنی
received data U داده دریافت شده
obtained U گرفتن یا دریافت کردن
sink U دریافت انتهای خط ارتباتی
automatic send/reciever U ارسال و دریافت خودکار
obtains U گرفتن یا دریافت کردن
asr U ارسال و دریافت اتوماتیک
bills receivable U بروات قابل دریافت
receipt U رسید پیام دریافت شد
receipts U دریافت رسید دادن
mortality U قابلیت دریافت ضایعات
on the dole <idiom> U دریافت خیر وسعادت
pick up <idiom> U دریافت صدای رادیو و...
boosts U کمک دریافت شده
boosting U کمک دریافت شده
boosted U کمک دریافت شده
obtain U گرفتن یا دریافت کردن
receipts U رسید پیام دریافت شد
fee charged U هزینه دریافت شده
boost U کمک دریافت شده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
cashed U دریافت کردن صندوق پول
charges collect U هزینه نقدا" دریافت میشود
grip U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
cashes U دریافت کردن صندوق پول
holds U دریافت کردن گرفتن توقف
hold U دریافت کردن گرفتن توقف
drew U دریافت کرد ناتمام گذاشت
cash U دریافت کردن صندوق پول
garble U اشتباه درارسال و دریافت پیام
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
annuitant U دریافت دارنده مقرری سالانه
i/o U مربوط به ارسال یا دریافت داده
cc U هزینه نقدا" دریافت میشود
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
grips U نیروی گرفتن ادراک و دریافت
administrative lead time U زمان اداری دریافت اماد
collect U بدست آوردن یا دریافت داده
cashing U دریافت کردن صندوق پول
collecting U بدست آوردن یا دریافت داده
Recent search history Forum search
1دریافت کردم
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1popsicle
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1confinement factor
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com